نام و نام خانوادگی:رحمت الله حمیدی
 متولد:1361 
زادگاه: ارزگان خاص افغانستان 
اکنون : در ایران هستم
تحصیلات: سطح سه حوزه علمیه و ارشد فقه و معارف اسلامی در جامعه المصطفی العالمیه 
قلم: در حوزه مسائل  فرهنگی با رویکرد معارف اسلامی به نگارش می پردازم.

زندگی نامه
حجت الاسلام رحمت‌الله حمیدی، فرزند مرحوم عبدالحمید و نوه حاجی خدارحم باغچاری، در زمستان سال ۱۳۶۲ خورشیدی در قریه سیرو از منطقه بکی دیمه، در یک خانواده مذهبی و کشاورز به دنیا آمد. خانواده ایشان به عنوان یکی از خانواده‌های شناخته‌شده در منطقه، به کشاورزی و دامداری مشغول بودند و به دلیل وابستگی به مرحوم حاجی خدارحم، به خاندان حاجی خدارحم باغچاری مشهور هستند.
پدر او، مرحوم عبدالحمید، فرزند مرحوم حاجی خدا رحم باغچاری، از چهره‌های شناخته‌شده و نیک‌نام منطقه بود که سواد خواندن و نوشتن داشت و علاقه خاصی به قرآن و دعا نشان می‌داد. از یادگارهای ارزشمند او، نسخه‌ای از قرآن و کتاب مفاتیح است که همچنان در خانواده حفظ شده است. عبدالحمید بزرگ‌ترین فرزند خانواده بود و همراه دو برادر دیگرش، ملا عبدالرحیم حلیمی و شیخ عبدالکریم احسانی، که هر سه از یک مادر بودند، در منطقه بکی به عنوان افرادی برجسته و محترم شناخته می‌شدند.
مرحوم عبدالحمید در اثر حادثه‌ای حین کار بر روی کاریز، جان خود را از دست داد و چهار پسر و دو دختر از او به‌جا ماندند که تحت سرپرستی مادر و عموهایشان رشد کردند. او سواد ابتدایی خود را نزد عمویش عبدالکریم احسانی و ملای مسجد قریه بکی فرا گرفت.
او از کودکی تا جوانی به شغل چوپانی و کشاورزی مشغول بود و از تحولات و وقایع منطقه اطلاعات زیادی نداشت. در سال 1369، زمانی که اولین بار مشغول چوپانی بره‌های خود بود، جنگ خانمان‌سوز قومی پشتون و هزاره در ازرگان آغاز شد. در این جنگ، منطقه سیرو پس از چندین ماه مقاومت در برابر اقوام پشتون، در محاصره کامل قرار گرفت، تحت هجمه‌ای بی‌رحمانه از همه اطراف سیرو و کمک از مناطق دیگر، تمامی مردم سیرو مجبور به آوارگی شدند و خانه‌ها و مزارعشان توسط پشتون‌ها به آتش کشیده و غارت شد. او نیز همچون دیگران آواره شد و یک زمستان سرد را در خانه حاجی مهدی از قوماندان های پاسداران جهاد اسلامی در منطقه کندلان، سپری کرد. در بهار آن سال، با خانواده‌اش در خانه نیم‌سوخته خود در منطقه بکی به زندگی بازگشت و خانه های خویش را دوباره ساختند و زندگی نو را آغاز کردند.
سال بعد، بیماری وبا در منطقه شیوع یافت و بسیاری از مردم بکی مبتلا شدند. این بیماری به قدری شدید بود که باعث مرگ فرزندان بسیاری از خانواده‌ها شد. مردم به دلیل نبود مراکز بهداشتی و درمانی و پزشک، برای درمان به دارو فروشان در مناطق سنگ ماشه یا ارزگان خاص می‌رفتند که بسیاری از بیماران به دلیل ناتوانی قادر به حرکت نبودند تا بیمار را به پزشت برسانند. در این بیماری، تعداد زیادی کودک و از جمله برادر کوچک رحمت الله حمیدی از دنیا رفت، اما بقیه اعضای خانواده به لطف خدا سالم ماندند. مدتی بعد، بیماری دیگری به نام دانه سرخ کوه در منطقه پدیدار شد و دوباره مردم به شدت تب می‌کردند و بیمار می‌شدند.
از تحولات سیاسی و اجتماعی آن دوران آگاهی زیادی ندارد، اما می‌داند که شخص صالحی از پاسداران جهاد اسلامی در منطقه حاکم بود و مردم به ویژه پشتون از او ترس داشتند تا جای که کوچی‌ها از شنیدن نام صالحی بسیار می‌ترسیدند. بهار که کوچی ها از راه می‌رسیدند، از چوپان‌ها می‌پرسیدند که آیا صالحی زنده است یا نه؟ این سوال ناشی از ترس کوچی‌ها از او بود.
گاه‌به‌گاه شنیده می‌شد که در مناطقی مانند شیرداغ، پشی و منطقه حسینی جنگ‌هایی میان احزاب در جریان است، اما در سیرو همه اقشار مردم که از احزاب مختلف نیز بودند، به‌صورت برادرانه زندگی می‌کردند. زمانی رسید که صالحی از منطقه فرار کرد و حزب وحدت حاکم شد. علم رحمانی از سیرو به حیث قوماندان حزب وحدت در سیابغل حاکم شد و در مناطق شیعه نشین ارزگان حکومت می کرد. برخی افراد مسلح که از نظامی های حزب وحدت در منطقه سیرو که جوانان بی تجربه بودند و به بهانه‌های مختلف درگیری‌هایی به‌وجود آوردند که برخی مشکلات را ایجاد می کردند.
با گذشت زمان، شایعاتی مبنی بر آمدن صالحی از ارزگان به سیرو، عده از مردم که طرفدار حزب وحدت و مخالف صالحی بودند؛ شبانه نگهبانی می‌کردند و دیگران را نیز بزور برای نگهبانی در سنگر می بردند. چندی بعد، صالحی و نیروهایش در ارزگان خاص توسط پشتون‌ها اسیر شدند و ایشان و حاجی مهدی یکی از قوماندان هایش به شهادت رسیدند و بقیه افراد او که همراهش اسیر شده بودند بعد از خلع سلاح به ولایت و سپس به قندهار منتقل و زندانی شدند. پس از شهادت صالحی، ترس و وحشت پشتون ها و طالبان در منطقه به شدت افزایش یافت و در یک حالت نگران کننده و اضطراب آور بود.
پس از شکست بدون جنگ حزب وحدت در ارزگان، سیرو به دست طالبان افتاد، و سی نفر از مردم سیرو با یک شگرد ماهرانه توسط طالبان دستگیر و زندانی شدند. مردم سیرو مجبور شد برای آزادی آنها چندین بار پول جمع کنند و سلاح خریداری کرده به طالبان تحویل دادند تا آنها را آزاد نمایند. وضعیت ترسناک، اتفاقات نا امید کنندۀ منطقه، رفتارهای اقوام پشتون به ویژه کوچی ها و آزار و اذیت طالبان سبب شد که خانواده حاجی خدارحم باغچاری از بکی، تصمیم به هجرت بگیرند. شبانه از سیرو به سنگ ماشه، انگوری، قندهار و سپس به کویته پاکستان مهاجرت کرد.
تحصیلات و آموزش
رحمت‌الله حمیدی تحصیلات ابتدایی خود را در منطقه بکی به شیوه سنتی و نزد عمویش شیخ عبدالکریم احسانی که از روحانیون منطقه بود، آغاز کرد. در این دوره، او خواندن و نوشتن و نیز برخی احکام شرعی را فرا گرفت. سپس با ورود به مباحث صرف و نحو، یادگیری خود را در نزد شیخ عبدالکریم احسانی، فصیحی میرادینه و ملا غلام شاه مظفری از منطقه شیرداغ از توابع مالستان ادامه داد. ایشان در کنار کار چوپانی در تابستان‌ها، در زمستان سه تا چهار ماه به مکتب خانه می‌رفت و به تحصیل می‌پرداخت.
در ادامه، برای تحصیل دروس علمی و فقهی، با حمایت خانواده به مدرسه علمیه شیرداغ رفت و نزد اساتید آنجا مانند: استاد سلمانعی زکی، استاد هدایتی خیرو و استاد نجفی جاغ به آموزش کتابهای مانند صرف میر، هدایه و صمدیه پرداخت. به دلیل تحولات سیاسی و روی کار آمدن طالبان، ایشان و خانواده‌اش مجبور به مهاجرت شدند و پس از مدتی در پاکستان، و سپس به ایران مهاجرت کردند و در ایران به کارگری و بنایی مشغول شدند تا اینکه پس از مدتی با تشویق دوست خود شیخ علی‌داد رفیعی در قم رفته و به حوزه علمیه رسول اعظم صلی الله علیه و اله و سلم تحت اشراف آیت‌الله سید صادق شیرازی دام ظله العالی به خواندن علوم اسلامی و علوم حوزوی پرداخت.
در سال ۱۳۸۵، رحمت‌الله حمیدی با تشویق دوستانش در آزمون ورودی مرکز جهانی علوم اسلامی شرکت کرد و پذیرفته شد. او تحصیلات خود را در رشته فقه و اصول آغاز کرد و مقطع کاردانی را با موفقیت به پایان رساند. سپس دوره کارشناسی در همین رشته را با دفاع از پایان‌نامه‌ای با عنوان «شرایط امام جماعت از دیدگاه مذاهب اسلامی» به اتمام رساند. در ادامه، مقطع کارشناسی ارشد را در رشته فقه و معارف اسلامی به پایان رساند و پایان‌نامه‌ای با عنوان «آثار هجرت از منظر قرآن و حدیث» ارائه داد.
حمیدی سپس به تحصیل در سطح چهار در جامعه المصطفی العالمیه پرداخت و تخصص خود را در گرایش تفسیر و علوم قرآن ادامه داد. او هم‌اکنون مشغول تکمیل سطح چهار خود است و در حال نگارش رساله‌ای با موضوع «نقش مبانی انسان‌شناسی قرآنی در اهداف و کارکردهای خانواده» می‌باشد.
علاوه بر تحصیلات حوزوی، او دیپلم معارف اسلامی را از دبیرستان ابن‌سینا و مدارک کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را نیز از المصطفی دریافت کرد. علاقه او به پژوهش از همان سال‌های ابتدایی شکل گرفت و اولین مقاله‌اش با عنوان «عید فطر، عید پرهیزگاران» در نشریه طلیعه خرد منتشر شد. در المصطفی نیز او به انجام تحقیقات کلاسی ادامه داد و به عنوان عضو فعال انجمن فرهنگی یاسین فعالیت کرد.
در مقطع کارشناسی ارشد، به انجمن علمی علوم قرآنی پیوست و مقالات متعددی از او در نشریه گفتمان وحی و یک مقاله در نشریه تخصصی استنباط به چاپ رسید. او همچنین دو مقاله پژوهشی در همایش فقه گردشگری و کنفرانس ملی مؤلفه‌های تمدن‌ساز در بیانیه گام دوم انقلاب ارائه کرد که مورد پذیرش قرار گرفته و به چاپ رسید.
حمیدی با شرکت در دوره‌های متعدد برای تقویت مهارت‌هایش، تجربه گسترده‌ای در پژوهش و آموزش به دست آورده و اکنون به فعالیت‌های علمی و پژوهشی خود ادامه می‌دهد.
فعالیت‌های تبلیغی و پژوهشی
رحمت‌الله حمیدی به‌عنوان یک طلبه فعال در حوزه‌های تبلیغی و تحقیقی فعالیت دارد. او در مناسبت‌های دینی، به‌ویژه ماه محرم، ایام اربعین و ماه رمضان، در میان مهاجرین افغانستانی و نیز در داخل کشور مشغول به تبلیغ و آموزش دینی است.
پژوهش و تألیف
در حوزه تحقیق، حمیدی بر موضوعات متنوعی شامل افغانستان، علوم قرآنی و تفسیر، خانواده و تربیت تمرکز دارد. آثار پژوهشی او شامل دو پایان‌نامه با عناوین:
1. «شرایط امام جماعت از نظر فقه اسلامی».
2. «آثار هجرت از منظر قرآن و حدیث» است.
علاوه بر پایان‌نامه‌ها، او بیش از ۲۲ مقاله پژوهشی و تخصصی را در همایش‌ها و نشریات فرهنگی و اجتماعی منتشر کرده است.
حمیدی همچنین با نگارش مقالاتی در نشریه دوفصلنامه استنباط و نشریات دیگر مانند گفتمان وحی، مقالاتی چون «بررسی حجیت خبر واحد در تفسیر از منظر آیت‌الله محسنی (ره)» و «بررسی شبهۀ خاورشناسان بر نقد تثلیث قرآنی» را به چاپ رسانده است. (حمیدی، 1403 ش).