زندگی به رنگ خدا

انسان رنگ پذیر است و چه بهتر که رنگ خدایی داشته باشد
زندگی به رنگ خدا

انسان ذاتا رنگ پذیر است و هر رنگ را می‌پذیرد و چه بهتر که رنگ خدایی داشته باشد
"صِبْغَةَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً" چرا که انسان خلیفه خدا است "قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً"

آخرین نظرات

زندگی به رنگ خدا

انسان رنگ پذیر است و چه بهتر که رنگ خدایی داشته باشد





يكشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۳۶ ق.ظ

معاشرت کریمانه

 


امام رضا (علیه السلام) با سخن هرگز به هیچ کس جفا نکرد و کلام کسی را نبرید تا مگر ا شخص از گفتن بازایستد. حاجتی را که می توانست برآورده سازد، ردّ نمی کرد. پاهایش را دراز نمی کرد و هرگز به روبه روی کسی که نشسته بود، تکیه نمی داد و....
 نوع برخورد و معاشرت  کریمانه امام به گونه ای بود که بدون استثناء در دل های مردم نفوذ فراوان داشتند.[1] همواره متبسم و خوش رو بودند و می فرمودند: «عیسی می گریست و می خندید و لیکن یحیی می گریست و نمی خندید. سیره عیسی (علیه السلام) نیکوتر است».[2] امام در معاشرت نیکو، سرآمد و مثال زدنی بودند. ابراهیم بن عباس می گفت: «امام رضا (علیه السلام) با سخن هرگز به هیچ کس جفا نکرد و کلام کسی را نبرید تا مگر ا شخص از گفتن بازایستد. حاجتی را که می توانست برآورده سازد، ردّ نمی کرد. پاهایش را دراز نمی کرد و هرگز به روبه روی کسی که نشسته بود، تکیه نمی داد و هیچ کس از غلامان و خادمان خود را دشنام نمی داد. هرگز آب دهان بر زمین نمی افکند و در خنده اش قهقه نمی زد،  بلکه تبسم می نمود.[3]
 مردم به راحتی به حضور امام می رسیدند و خواست و سؤال خویش را طرح می کردند، زیرا حضرت بعد از اینکه از نماز و سجده خود فارغ می شدند،  جلوس می کردند مردم در خدمتشان حاضر می شدند و احتیاجات خود را عرضه می داشتند.[4] 
امام با مردم بسیار نرم و آرام سخن می گفتند[5] و در باره کسی سخن ناروای بر زبان نمی راندند.[6] هر کس با وی صحبت می کرد، آن حضرت به سخنان او گوش می دادند و تا مطلب او تمام نمی شد، سخن او را قطع نمی کردند،[7] این سفارش را به یاران خود می فرمودند: «هر گاه با مردی حضوری خواستی سخن بگویی، او را با کنیه مخاطب قرار بده و هرگاه خواستی از کسی که او غایب است سخن بگویی، او را با نامش عنوان کن».[8]
امام رضا (علیه السلام) با زیر دستان و خادمان خود با مهربانی و ملایمت رفتار  می­کردند، هنگامی که تنها می شدند همه آنان را از بزرگ و کوچک  جمع می کردن  و با آنان  سخن می گفتند. ایشان به آنان انس می گرفتند و آنان با او. در تنهایی هنگامی که برای امام غذا می آوردند، آن حضرت خادمان و حتی دربان و نگهبان را برسر سفره هاشان  می نشاندند و با آنها غذا می خوردند.
مردی از اهالی بلخ می گفت: در سفر خراسان با امام رضا (علیه السلام) همراه بودم. روزی سفره گسترده بودند و امام همه خدمتگزاران و غلامان حتی سیاهان را بر آن سفره نشاندند تا همراه او غذا بخورند. به امام عرض کردم «فدایتان بشوم بهتر است اینان بر سفره ی جداگانه بنشینند، امام فرمود: «ساکت باش، پروردگار همه یکی است، پدر و مادر همه یکی است و پاداش همه به اعمال است»[9]
حضرت به آمد و شد مؤمنان با یکدیگر تأکید داشتند و می فرمودند «سَخی از غذای مردم می خورد تا مردم هم در سر سفره او حاضر شوند و از غذاهای او بخورند، اما بخیل برای اینکه مردم از طعام او نخورند، از خورد طعام دیگران خودداری می کند».[10]
امام در کنار تأکید بر معاشرت کریمانه با مردم، درباره معاشرت با اشرار هشدار می دادند و می فرمودند: «هر گاه شنیدی مردی حق را انکار می کند یا تکذیب می نماید یا اهل حق را دشنام می دهد از نزد او برخیز و با او مجالست مکن.»[11]
 
 
منبع: کتاب سبک زندگی، (منشور زندگی در منظر امام رضا (ع)، معاونت تبلیغات و ارتباطات آستان قدس رضوی

------------------------------------------
پی نوشت ها:
[1] .ذهبی، سیر اعلام ا لنباء، ج1، ص121.
[2] . کافی، ج2، ص666.
[3] . اربلی، کشف الغمه، ج2، ص 316.
[4] . عیون اخبار الرضا، ج2، ص179.
[5] . همان.
[6] . عیون اخبار الرضا، ج2، ص184.
[7] . همان.
[8] . کافی، ج8، ص230.
[9] . کافی، ج8، ص23.
[10] . کافی، ج4، ص41.
[11] . تفسیر العیاشی، ج1، ص184.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی